سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا علی مدد

 
showletter0ui.gif
God Is Great
قال المهدی علیه السلام : فاکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم . برای فرج (من) زیاد دعا کنید، چراکه این (زیاد دعا کردن) خود فرج و گشایش (در کارهای) شماست
Holy Prophet (PBUH) Our Last Prophet
  arrow152kd.gifarrow15a3tg.gif
 
شنبه 13 رجب 1428 قمری
برابر با 6 مرداد 1386 شمسی
 
السلام علیک یا امیر المؤمنین
 
 
 
 
از کعبه حق بانک جلى مى آید 
بوی خوش لم یزلى مى آید
 
بشنو که سروش وحى حق مى گوید
آغوش گشائید على (علیه السلام) مى آید
 
 
 
 
 
 
 
 
خانه زاد حق
 
آن شب فضاى کعبه اذینى دگر داشت
گوئى خم گیسوى شب چینى دگر داشت
 
استاره ها بر گرد مه پروانه بودند
چشم انتظار جلوه جانانه بودند
 
ان شب غم از مرز ولایت دور شد دور
ام القمرى را سینه همچون طور شد طور
 
با یورشى ظلمت اسیر نور گردید
چشم کج اندیشان عالم کور گردید
 
آن شب زنى را، راز دلها با احد بود
بیت احد خلوتگه بنت اسد بود
 
بنت اسد در زیر لب رازى مگو داشت
در نیمه شب با احد این گفتگو داشت
 
ائینه دار راز او، اسرار شب بود
وز شدت دردى نهان در تاب و تب بود
 
غرق عرق گردیده بود از بار دارى
صبر و قرارش رفته بود از بى قرارى
 
در کارگاه شب در اسرار مى سفت
اسرار دل را با خداى خویش میگفت :
 
در خلوت دل جز تو دلدارى ندارم
با کس به غیر از تو سروکارى ندارم
 
دستم بگیر از مرحمت ، کز پا فتادم
وز ناتوانى خسته در اینجا فتادم
 
درد مرا درمان دواى توست یا رب
خوان مرا نعمت عطاى توست یا رب .
 
ناگه جدار خانه حق باز گردید
وز این شکفتن ، رازها ابراز گردید
 
دردل فتاد از جنب وجوش،جوش وخروشش
آمد نداى ادخلى از حق بگوشش
 
شد فاطمه مهمان و حق شد و خروشش
بنت اسد گل گشت و ایزد باغبانش
 
بعد از سه شب مهمانى و مهمان نوازى
آمد برون از بیت حق با سرفرازى
 
تنها اگر وارد به بیت دادگر شد
خارج زبیت دادگر، با یک پسر شد
 
از نور حق آغوش گرمش منجلى بود
زیرا تجلیگاه قنداق على علیه السلام بود
 
اى نام تو ائینه دار ملک هستى
اى مهر تو قانون گذار حق پرستى
 
اى جاودانه مرد میدان شجاعت
اى رهنمورد سنگر و محراب طاعت
 
اى خانه زاد حق ، درون خانه حق
وز نام حق نام دلاراى تو مشتق
 
میلاد تو یاد اور حکم جلیل است
یا اور حکم عنایت بر خلیل است
 
راز بناى کعبه شد ابراز از تو
شد باب رحمت بر رخ ما، باز از تو
 
یعنى خدا را مظهر کل صفاتى
از ذات بگذشته حق را عین ذاتى
 
با نام تو دیوان هستى را نوشتند
با مهر تو، اب و گل ما را سرشتند
 
اینک فضاى کشور ما منجلى کن
اکنده از اواى گرم یا على کن
 
ما عاشق و مشتاق فتح کاظمینیم
دیوانه کوى دل اراى حسینیم
 
ما ارزوى شهر سامرا داریم
بر این امید، راه نجف در پیش داریم
 
تا در جوار تو ماوا بگیریم
ما جشن میلاد تو را آنجا بگیریم
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شکفتن یک گل
 

لحظه ها لحظه هاى غروب بود و روشنى روز کم کم داشت جاى خودش را به شب مى داد. کعبه خانه خدا و خانه مردم با شکوه ویژه خود و با گیرایى خاص ، مردم را به سوى خود مى خواند. روز جمعه بود و سیزدهم ماه رجب .
گروهى در اطراف کعبه بودند، و در جمع آنان زنى بى تابانه دست در پرده کعبه انداخته بود. اشک بر چهره اش راه مى کشید و با خدایش راز و نیاز مى کرد.
زن حامله بود و از خدا مى خواست که وضع حملش را اسان و کودکش را تندرست بگرداند.
مردم ، اندک اندک مى رفتند. اما از مشتاقان کعبه ، هنوز هم گروهى در طواف بودند. همه ، در خود بودند و با خدایشان راز و نیاز داشتند، که به ناگاه تنى چند از مردم ، فریادى از وحشت و حیرت براورند، و برجاى خود، خشکشان زد!
مگر آنها چه دیده بودند که چنان سراسیمه و وحشتزده به زمین میخکوب شدند؟
آنان از خود مى پرسیدند: آیا به راستى ما بیداریم ، یا اینکه خواب مى بینیم ؟
ولى ، نه ! آنها واقعا بیدار بودند. گروهى از همدیگر مى پرسیدند. تو هم به چشم خودت دیدى ؟!
ماجرا چه بود؟ چند لحظه قبل ، ناگهان دیواره سنگى و سخت کعبه شکافته و از هم باز شده بود، و انگاه زنى به درون کعبه ، پاى گذاشته بود. آیا کسى هم او را مى شناخت ؟ چرا نه ؟ که او پاک زنى بود با شخصیت و قابل احترام . او فاطمه بنت اسد بود. شیر زنى که شیر مردى چون شیر خدا - را به دنیا هدیه داد.
و او کنون میهمان خداوند خویش است ، در خانه او!
به زودى این خبر در شهر پیچید:
زنى حامله ، به هنگام طواف کعبه ، به درون خانه رفته است . دیوار سنگى و عظیم کعبه شکافته شده و خداوند او را به خانه خویش خوانده است ! و به دنبال این پیشامد، گروهى به سوى بنى عبدالدار که ان موقع کلید دار کعبه بودند، دویده و تقاضا کردند که بیایند و در کعبه را بگشایند. بنى عبدالدار از باز کردن در، امتناع ورزید، زیرا که این در، مى بایستى تنها در روز ویژه اى در سال گشوده مى شد. اما مردم ، از اصرار خود دست بر نمى داشتند، تا اینکه سرانجام بنى عبدالدار را قانع کردند که بیایند و در را بگشایند. اما هر چه کوشیدند تا بلکه قفل در را باز کنند، نتوانستند و تلاششان به ثمر نرسید!
و مردم که براى دیدن این رویداد، اجتماع کرده بودند، ناباور و حیرت زده چشم به در دوختند، تا مگر از درون خانه خبرى شود...
سه روز گذشت و باز گروه زیادى که آنجا بودند به چشم خویش دیدند که همان دیوار، همان خاره سنگ سخت ، آغوش بر گشود، و همان شکاف دیگر باره گشوده گشت و فاطمه قدم به بیرون گذاشت ! اما این بار نه تنها که با نوزادى بر دامن ، هاله اى از نور بر چهره ، و اشکى از شوق بر گونه !
پسر فاطمه دست به دست مى گشت . صداى شادى و هلهله ، و موج غریو خنده و نشاط، در سر تا سر مکه مى پیچید و عطر خوشبوى اشتیاق ، مشام جانها را نوازش مى داد.
فریاد شور گستر، نه از همه دلها که از تمامى ذرات هستى ، بلند بود و نوزاد - این فرزند مبارک هستى - که از همان آغاز، از وجودش نور و روشنى ساطع بود و چشمها را خیره مى کرد، سرانجام دنیا را خیره کرد و تا پآیان آخرین لحظه حیات شکوهمندش ، بر همه وجود، نور و روشنى و بیدارى و زندگى نثار کرد.
ابوطالب ، چهره سرشناس و همیشه یاور پیامبر اکرم (ص ) با شتاب ، خود را به فاطمه رسانید و مادر على نوزاد را به او داد و گفت : او را بگیر.
شنیدم هاتفى گفت : نامش را على بگذارید.
بدینگونه ، امام على علیه السلام این خانه زاد خداى بى فرزند، چشم به جهان گشود و از همان آغاز، نگران سرنوشت جامعه و جامعه ها بود، و در راه اعتلاى کلمه توحید و توحید کلمه گامها بر داشت بس بلند، و تلاشها کرد بس ‍ سازنده و شکوهمند.
 
 
 
 
 
 
 
 
1- قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) :
إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ. (أمالى صدوق : ص 97، بحارالأنوار: ج 90، ص 343، ح 1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.
 
 
 
 
برای دریافت هر یک از فایلهای صوتی زیر روی آن کلیک کنید:
 
 
مولودی امام علی (علیه السلام) یک ساعته
1     2     3     4     5
 
 
مولودی امام علی (علیه السلام) - متنوع
1    2    3    4    5    6
 
 
مدیحه سرائی شاعر معاصر - حسان 
1
 
 
مدیحه سرائی شاعر معاصر - آغاسی 
1    2
 
 
 
رجب 1428
ملتمس دعای خیر همه شما بزرگواران هستم.
 
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته
 
 
 
 

 
فاطمه ، سلام الله علیها ، امتیاز علی علیه السلام
 از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که به علی علیه السلام فرمودند:
سه چیز به تو داده شده که به هیچ کس حتی به من داده نشده است :
1-     تو داماد کسی مانند رسول خدا هستی و من داماد کسی نیستم که پدر زنم مانند پدرزن تو باشد.
2-     همسری صدیقه مانند دختر من به تو داده شده که من چنین همسری ندارم.
3-     به تو فرزندانی مانند حسن و حسین عنایت شده است، در حالی که من فرزندانی مانند آنها ندارم.
 ولی در عین حال شما از من هستید ومن از شما .
 
 
اگر پرستش غیر از خدا مجاز بود، ...
 اگر پرستش غیر از خدا مجاز بود، علی را می پرستیدم.
به خود اجازه نمی دهم برای شناخت علی کلمه ای بر زبان برانم وبا قدرت عقل شخصیت او وزندگی پر ماجرایش راتجزیه وتحلیل کنم .شناخت علی فقط به قدرت عشق میسر است وفقط عشق اجازه دارد به حریم علی نزدیک شود.
 
************ ********* ********* ********
 
آری چنین بود، پانزده سال پیش که به زیارتش رفتم ،اما از کوچکی خود آن قدر خجل شدم که نتوانستم به او نزدیک شدم . می سوختم ،اشک می ریختم. بر دیوار صحن تکیه داده بودم ودر عالمی دیگر سیر می کردم ؛ ولی نمی خواستم ونمی توانستم که از آن به او نزدیک تر شوم . به ضریحش وارد نشدم ،به قبرش دست نساییدم ،درحالی مه او در قلبم بود.در وجودم بود، وعشق او با تاروپود وجودم سرشته شده بود، ولی احساس می کردم که نمی خواهم به محضرش حاضر شوم.گویا فکر می کردم آنجا نشسته است مثل خورشید می درخشد ونور وجودش فیضان می کند؛ ولی نمی توانستم نزدیکش بروم واز وجودش استفاضه کنم ....
 
دل نوشته های شهید چمران
 ************ *******
 
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک                     گرم تو دوستی ز دشمنان ندارم باک
 
************ ********* ***