و اینک 28 صفر
و اینک 28 صفر
هنگامه گریستن است باید در رحلت اشرف مکارم اخلاق ؛ اشرف مخلوقاتی که مرامنامه انسانیت را تا انتهای تاریخ برای بشریت تدوین کرد؛گریست .
ای تن تو پاکتر ازجان پاک ؛ روح تو پرورده روحی فداک ،ای مدنی برقع و مکی نقاب سایه نشین ؛ چند بود آفتاب ، کنت نبیا چو علم پیش برد ؛ ختم نبوت به محمد (ص ) سپرد.
باید گریست آرام و بی صدا و یا باید گریست با صدای بلند که لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک ؛ من النبوه و الانباء و اخبار السماء که هرآینه با مرگ تو قطع شد چیزی که با مرگ دیگران قطع نمی شود و آن نبوت واحادیث دین آسمانی است (نهج البلاغه )
هان اکنون کدامین چشم تر است که در بیست و هشتمین روز صفر؛ خواب داشته باشد آن هنگام که رسول یار چونان گنجی عظیم در درون خاک سپرده می شود .
باید گریست در رحلت اصالت انسانیت ؛ همانا که : خصصت حتی صرت سلیا عمن وعممت حتی صار الناس فیک سواء ؛ لولا انک امرت بالصبر و نهیت عن الجزع؛لانفدنا علیک ماه الشوون ( خصوصیت مصیب تو چنان است که تمام مصیبت زدگان عالم را مصیبتشان به تسلیت و آرامش نشاند و عمومیت مصیبت در این است کهاحدی از مردم در مصیبت تو فارغ از غم نیست و اگرنه این است که ما را به صبر امر و از خزع نهی فرمودی ؛هرآینه تا خشک شدن اشک چشم برتو می گریستم (نهج البلاغه )
آفتاب چگونه برآید؛ در غمی که زمین در سال سوگ تو رستن نمی کند و دل آتشفشان خون دارد به روزی اینچنین اشکبار ای رسول رستگاری و صلح و اصلاح؛ مرگ اینچنین شما زمین را به شمارگان نفس انداخته ؛ که کاروان بشریت بی قافله سالاری تو به کدام سو براند .
همگام با زمزمه زینت ساجدین باید گفت : سپاس مرخدایی را که بر ما منت نهاد به وجود محمد(ص )که ما را خاتم همه امتها قرار داد؛چنانچه او در دعوت به سوی دین تو با نزدیکانش در افتاد و برای احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت و دورترین انسانها را به واسطه پذیرش دین تو ؛ به خود نزدیک کرد (صحیفه سجادیه )
بارالها؛ تو خود فرمودی : ما ارسلناک الا رحمته للعامین و نفرستادیم تورا مگر رحتمی برای عالمیان ؛ اکنون کوس رحلت است و روز سیاه پوش به شب می نماید اکنون که می روی ؛ اگر نبود؛ شمع سوزان همیشه برافروخته امامت ؛ براستی خیل گمشدگان تاریخ ؛ به کدام مامن و پناهگاه ؛ آرام می گرفتند مویه کنان ؛ گریه می کنند؛ یعنی که گریستن بر تربت پاکت عبادت است وتمسک جوستن به بارگاه سبز تو ؛ کرامت است براستی ؛ کدام چشم است که در و مروارید اشک در غمت نساییده باشد و گونه ای در رحلت تو تر نکرده باشد؛آنگاه که در غروب غربت غمگنانه تو؛ آسمان بارشی جز ماتم و اندوه در دل گرفته خود ندارد .
هلا گریه کنید؛ هلا بگریید که وخلف فیکم ماخلفت الانبیا فی اممها؛ اذ لم یترکوهم هملا بغیر طریق واضح و لاعلم قائم آن حضرت به وقت انتقال به آخرت هرآنچه را انبیا گذشته ؛ در امت خود به ودیعت نهادند در میان شما به ودیعت نهاد؛ که پیامبران ؛ امتها را بدون راه روشن و نشانه ای پا برجا سرگردان و رها نگذاشتند (نهج البلاغه خطبه اول )
و اینک بیست وهشت صفر فرا رسیده است ؛ روز نوحه قرآن ؛ روز ناله فرقان در فراق یاسین ؛ روز گریه سوره رحمان و اینک آسمان با همه فرشتگانش به استقبال آسمان زمینی آمده است بگو باران از کدام سو بگرید؛ اینک که آسمان اندوهگین جز اشک دیده و تاب گریستن ؛ بغض دیگری در گلو ندارد و آه و ناله در محیط تکوین از چهار گوشه کعبه بلند می شود و زمزم سیل اشک خون به دیده دارد
براستی شب سیه پوش رحلت محمد(ص ) است و ماه فرومانده در جمالش ؛ سیاهپوش رحلت بلند مرتبه ترین انسان تاریخ است .
پرچم های سیاه به نشانه عزا به اهتزاز درآمده و در سوگ پیامبر مکرم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی (ع) مردم فوج فوج عزاداری می کنند و اشک ماتم بر گونه های خویش جاری می سازنند .
ای تن تو پاکتر ازجان پاک ؛ روح تو پرورده روحی فداک ،ای مدنی برقع و مکی نقاب سایه نشین ؛ چند بود آفتاب ، کنت نبیا چو علم پیش برد ؛ ختم نبوت به محمد (ص ) سپرد.
باید گریست آرام و بی صدا و یا باید گریست با صدای بلند که لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک ؛ من النبوه و الانباء و اخبار السماء که هرآینه با مرگ تو قطع شد چیزی که با مرگ دیگران قطع نمی شود و آن نبوت واحادیث دین آسمانی است (نهج البلاغه )
هان اکنون کدامین چشم تر است که در بیست و هشتمین روز صفر؛ خواب داشته باشد آن هنگام که رسول یار چونان گنجی عظیم در درون خاک سپرده می شود .
باید گریست در رحلت اصالت انسانیت ؛ همانا که : خصصت حتی صرت سلیا عمن وعممت حتی صار الناس فیک سواء ؛ لولا انک امرت بالصبر و نهیت عن الجزع؛لانفدنا علیک ماه الشوون ( خصوصیت مصیب تو چنان است که تمام مصیبت زدگان عالم را مصیبتشان به تسلیت و آرامش نشاند و عمومیت مصیبت در این است کهاحدی از مردم در مصیبت تو فارغ از غم نیست و اگرنه این است که ما را به صبر امر و از خزع نهی فرمودی ؛هرآینه تا خشک شدن اشک چشم برتو می گریستم (نهج البلاغه )
آفتاب چگونه برآید؛ در غمی که زمین در سال سوگ تو رستن نمی کند و دل آتشفشان خون دارد به روزی اینچنین اشکبار ای رسول رستگاری و صلح و اصلاح؛ مرگ اینچنین شما زمین را به شمارگان نفس انداخته ؛ که کاروان بشریت بی قافله سالاری تو به کدام سو براند .
همگام با زمزمه زینت ساجدین باید گفت : سپاس مرخدایی را که بر ما منت نهاد به وجود محمد(ص )که ما را خاتم همه امتها قرار داد؛چنانچه او در دعوت به سوی دین تو با نزدیکانش در افتاد و برای احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت و دورترین انسانها را به واسطه پذیرش دین تو ؛ به خود نزدیک کرد (صحیفه سجادیه )
بارالها؛ تو خود فرمودی : ما ارسلناک الا رحمته للعامین و نفرستادیم تورا مگر رحتمی برای عالمیان ؛ اکنون کوس رحلت است و روز سیاه پوش به شب می نماید اکنون که می روی ؛ اگر نبود؛ شمع سوزان همیشه برافروخته امامت ؛ براستی خیل گمشدگان تاریخ ؛ به کدام مامن و پناهگاه ؛ آرام می گرفتند مویه کنان ؛ گریه می کنند؛ یعنی که گریستن بر تربت پاکت عبادت است وتمسک جوستن به بارگاه سبز تو ؛ کرامت است براستی ؛ کدام چشم است که در و مروارید اشک در غمت نساییده باشد و گونه ای در رحلت تو تر نکرده باشد؛آنگاه که در غروب غربت غمگنانه تو؛ آسمان بارشی جز ماتم و اندوه در دل گرفته خود ندارد .
هلا گریه کنید؛ هلا بگریید که وخلف فیکم ماخلفت الانبیا فی اممها؛ اذ لم یترکوهم هملا بغیر طریق واضح و لاعلم قائم آن حضرت به وقت انتقال به آخرت هرآنچه را انبیا گذشته ؛ در امت خود به ودیعت نهادند در میان شما به ودیعت نهاد؛ که پیامبران ؛ امتها را بدون راه روشن و نشانه ای پا برجا سرگردان و رها نگذاشتند (نهج البلاغه خطبه اول )
و اینک بیست وهشت صفر فرا رسیده است ؛ روز نوحه قرآن ؛ روز ناله فرقان در فراق یاسین ؛ روز گریه سوره رحمان و اینک آسمان با همه فرشتگانش به استقبال آسمان زمینی آمده است بگو باران از کدام سو بگرید؛ اینک که آسمان اندوهگین جز اشک دیده و تاب گریستن ؛ بغض دیگری در گلو ندارد و آه و ناله در محیط تکوین از چهار گوشه کعبه بلند می شود و زمزم سیل اشک خون به دیده دارد
براستی شب سیه پوش رحلت محمد(ص ) است و ماه فرومانده در جمالش ؛ سیاهپوش رحلت بلند مرتبه ترین انسان تاریخ است .
پرچم های سیاه به نشانه عزا به اهتزاز درآمده و در سوگ پیامبر مکرم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی (ع) مردم فوج فوج عزاداری می کنند و اشک ماتم بر گونه های خویش جاری می سازنند .