نگرانم!!!!!!!!!!
ســــــــــــــــــــــــــلام.
من سوشیانس هستم و برای اولین بار هست که دارم تو وبلاگ امید می نویسم.
امیدوارم بتونم مثل بقیه دوستان حق مطلب رو ادا کنم.
مسائل مذهبی، بدون در نظر گرفتن اجتماع واسه من یه چیز عجیبه ! خب بالاخره این نظر منه!
نمیدونم شما دوست گلم که مطلب منو می خونین چند ساله هستین، قصد ندارم با حرفام مثل یه مادربرگ بشینم و نصیحت کنم ، نه هرگز دلم نمی خواد چون من در اون مقام نیستم.
چیزی که باعث نوشتنم میشه نگرانیم هست. نگرانی واسه دوستانی بسیار نزدیک که نمی دونم چرا این قدر زود تو یه فرهنگ مخالف حل شدن؟
چیزی که متاسفانه الآن خیلی زیاد می بینیم و درصد این افراد در قشر تحصیل کرده هم زیاده خودباختگی هست.
دانش آموز بیچاره بعد از این همه سعی و تلاش ، پس ازگذروندن یه سد مسخره مثل کنکور راهی دانشگاه میشه ، (به خیال خودم و خیلی های دیگه که فکر می کردیم داریم وارد مهد دانش میشیم غافل از اینکه...) پدر و مادر بیچاره که با تمام قوا در کنار فرزندشون بودن باز هم به خاطر فرزندشون کوتاه میان (آخه دلشون نمی خواد آینده بچه شون خراب بشه) خرج و مخارج دانشگاه یک طرف ، دوری و غربت نورچشمی هم یک طرف ...اگه همه چی به همین جا ختم بشه اون پدر مادر خوشبخت ترین هستن که اصولا به همین جا ختم نمی شه...
تازه آقا یا خانم داره با فرهنگ های متفاوت آشنا میشه ، تازه داره میره رنگ سنتی بودن به مادر پدرش بزنه ، کم کم به این نتیجه میرسه که نمی فهمنش، تازه پنهان کاری ها شروع میشه ، و خدا نکنه در این بین دانشجو خوابگاهی باشه ، و خدا نکنه تضاد فرهنگی بین هم اتاقی ها پیش بیاد...
چه قدر راحت میشه رابطه های دوستی( اون هم نه در حد دوستی ، میهمانی های آن چنانی ، تفریحات آن چنانی ، عکس های یادگاری که بعد همین عکس ها میشه بلای جون...)
چه قدر راحت میشه مصرف کرم پودر برنزه ، رژلب فلان مارک ، فلان خط چشم ...(به خدا اینا مال یه محیط آموزشی نیست ،تو خیابون که راه نمیره آدم که بخواد چشم جمعیت رو از خوشکلی در بیاره! ، حرمت درس خیلی بالاتر از این حرفاست که چنان بزک شده بیای سر کلاس که حتی حواس استاد بیچاره پرت بشه)
چه قدر راحت میشه سیگار کشیدن فقط به خاطر اینکه ژستش قشنگه ...
چه قدر راحت میشه مصرف مشروب فقط به خاطر اینکه شادی آوره (حالا تو دنیای خدا هیچی دیگه که شادی آور نیست!)
چه قدر راحت میشه فشن شدن به خاطر اینکه مده...
حالا خدا رحم کنه به مملکتی که دکتر و مهندس و داروساز و زیست شناسش فقط فکر چشم و ابرو اومدن و رو کم کردن واسه جلب توجه فلانی هستن...!
چی میخواد بشه آینده کشور ما !
من کار به اعتقادات شخصی افراد ندارم ، هر کسی به طریقی با خدای خودش رابطه داره ولی وقتی لباس پوشیدن ها به تیپ شیطان پرست ها میشه ، وقتی مدل مو و آرایش به شیوه ی هندوها میشه ، چه طور میشه بگن دل طرف پاکه!
و اون چیزی که من در بین همه ی این افراد که حل شدن تو فرهنگ مخالف، می بینم اینه که دیگرانی هستن که همه چیزو راحت جلوه میدن ،دیگرانی هستن که با اخلاق به ظاهر عالیشون طرف رو جلب می کنن و اینجاست که میگم وای به حال دین دار بی اخلاق ، وای به حال این خشک مقدس های مثلا مومن!
آره این قدر راحت همه چیزو نشون داده میشه که ممکنه اون قدر سرخوش بشی که به راحتی یه نفس کشیدن تیغ روی رگهات بکشی که مثلا فلان چیزی رو ثابت کنی....
آره راحتی از نظر این افراد یعنی هرچی که باعث شادی تو بشه ( چه زندگی پوچی!) و اینجاست که حتی دستورات دین اگه مخالف شادیشون باشه زیر سوال میره و رنگ سنتی می گیره!
خدای من همه ی ما رو حفظ کن از آتیش فکرای اشتباه.
خدای من کمک کن همه ما رو که راه درست رو بشناسیم.
خدای من!