نزدیک ترین نقطه به خدا هیچ جای دوری نیست.نزدیک ترین نقطه به خدا
نزدیک ترین لحظه به اوست،وقتی حضورش را درست توی قلبت حس می
کنی، آنقدر نزدیک که نفست از شوق والتهاب بند می آید.
آنقدر هیجان انگیزکه با هیجان هیچ تجربه ای قابل مقایسه نیست.تجربه ای
که باید طعمش را چشید. اغلب درست همان لحظه که گمان می کنی در برهوت
تنها ماندی، درست همان جا که دلت سخت می خواهد او با تو حرف بزند،همان
لحظه که آرزو داری دستان پر مهرش را بر سرت بکشد، همان لحظه نورانی
که ازشوق این معجزه دلت می خواهد تاآخردنیا از ته دل وبا کل وجودت اشک
شوق شوی وتا آخرین ذره وجود بباری. نزدیک ترین لحظه به خدا می تواند
در دل تاریک ترین شب عمر تو رخ دهد،یا در اوج بزرگ ترین شادی
دلخواسته ات.می تواند درست همین حالا باشد و زیباترین وقتی که می تواند
پیش بیایدهمان دمی است که برایش هیچ بهانه ای نداری. جایی که دلت برای
او تنگ است. زیبا ترین لحظه ی عمر و هیجان انگیز ترین دم حیات همان لحظه
باشکوهی است که با چشم خودت خدا را می بینی.درست همان لحظه که می بینی
او با همه عظمت بیکرانش در قلب کوچک تو جا شده است.
همان لحظه که گام گذاشتن او را در دلت حس، و نورانی و متعالی شدن حست را
درک می کنی.آن لحظه که می بینی آنقدر این قلب حقیر ارزشمند شده است که خدا
با همه عظمت بیکرانش آن را لایق شمرده و بر گزیده.
و تو هنوز متعجب و مبهوتی که این افتخار و سعادت آسمانی چگونه و
ازچه رواز آن تو شده است.