اندازه دنیای تو چقدر است؟
اندازه دنیای تو چقدر است؟
چه کسی سزاوار گریه کیست؟
اگر کمی به خود و اطرافیان خود توجه کنیم درمییابیم که همگی ما به نوعی گرفتار دنیا و مشکلات بی ارزش آن هستیم و اصل را فراموش نمودهایم. و بسیار دیده میشود که بر این مشکلات گریه نیز میکنیم، حال آن که حتی به فکر غمهای اصلی خود نمیافتیم چه برسد که گریه کنیم!
برای خرید منزل، اتومبیل، و وسایلی از این قبیل چه نذر و نیازهایی که نمیکنیم، اما هیچگاه برای این که دیگر غیبت نکنیم، دروغ نگوییم، نه گریه میکنیم و نه پای نذری به میان میآید.
گویا فراموش کردهایم که برای چه هدفی به دنیا آمدهایم و چنان برای آن تلاش میکنیم که انگار تا ابد در اینجا هستیم و هیچ قصد رفتن هم نداریم.
البته اشتباه نشود استفاده از دنیا اشکال ندارد ولی تا وقتی که وسیلهای برای رسیدن به کمالات و خدا باشد. اما وقتی دنیا هدف میشود دیگر اشکالدار میشود.
قاعدتا از دنیا و نعمتها و امکاناتش باید برای رسیدن به کمال انسانی استفاده کرد اما انگار قضیه برعکس شده چرا که خیلیها برای این که به دنیای بیشتری برسند از شرع استفاده میکنند و با تحریف نمودن آن به خواستههای دنیای خود میرسند.
در اینجاست که باید گفت اندازه دنیای افراد با هم متفاوت است. و اندازه دنیای هر کس به اندازه خواستههایش میباشد و افرادی که به دنبال دنیای مادی هستند چه دنیای کوچکی دارند.
آیة الله حسن زاده آملی در این باره میگوید:
«باید به حال آنانى که بر غم و اندوه باطنى خود و هر چیز دیگری مىگریند، گفته شود که شایسته است بیشتر، بر کسى که از نفس خود غافل است و در شهوات حقیر و پست و فرومایهاى که او را به بدبختى و گمراهى مىکشانند فرو رفته است، گریه و زارى کنند.
باید به حال آنانى که بر غم و اندوه باطنى خود و هر چیز دیگری مىگریند، گفته شود که شایسته است بیشتر، بر کسى که از نفس خود غافل است و در شهوات حقیر و پست و فرومایهاى که او را به بدبختى و گمراهى مىکشانند فرو رفته است، گریه و زارى کنند.
شهوات و امیالى که طبع او را به طبع بهایم(چارپایان) مایل مىگردانند و از او میخواهند که به این امر شریف اشتغال جوید و خالصانه به آن پرداخته، پس تا توان دارد به تزکیه و پالایش خود اقدام نماید.
چرا که پاکى و طهر حقیقى، پاکى نفس است؛ نه پاکى ظاهرى و جسمانى. از این رو شخص عالم و حکیم میرزا، که خداى خود را، عبدى فرمانبردار بوده، ولى بدنش به بوى بد آلوده است؛ حتى در نظر جاهلان نیز، از نادانى که ظاهر خود را به مشک و عنبر معطر نموده است، بهتر است از فضیلت شخص متعبدی که از دنیا و لذات پست آن دوری مىجوید.
پس اى انسان جاهل! آیا نمىدانى که اقامتت در این عالم همچون لحظهاى، سپرى خواهد شد، و آنگاه به عالم حقیقى خواهى رفت و در آن جا، جاودانه خواهى ماند؟!»
<\/h2>