سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علی قائم المنتظر

گفتم یارب مرا براتی بفرست ... توفان زده ام، ُفلک نجاتی بفرست .. .گفتند که با زمزمه ی یا مهدی .. .نذر گل نرگس صلواتی بفرست

 

ولایت می خواهم ای خدا در این عصر غیبت ! تا انسان در مکانی اقامت نگرفته سر گردان و پریشان است ، و هر لحظه در اضطراب آن که هر لحظه ممکن است از آن کشور اخراج شود ، اما اقامت که گرفت ، به قول خودمان گرین کارت که صادر شد، دیگر اهل آن ولایت می شود ... اهل ولایت هم که شدی ؛ این باغ پایانی ندارد، هر دم از این باغ بری می رسد ، ... مست این گل شدی ، تازه بینهایت گل دیگر باقی است ....  اینجا دیگر حرف از مقام است ، مقام اسم مفعول است ، یعنی فعلیت از بین می رود و مفعول می شوی ، آن به آن رویت کار می کنند و تو دیگر از خودت چیزی نداری وایینه جمال محبوب خواهی شد ،اما چه طور می شود در اهالی ولایت ، اقامت نامه گرفت ؟ آن هم در عصرغیبت ، یعنی تعطیلی سفارت خانه ، آن هم در این صف طویل این همه مشتاق ! آن هم با این همه دکنهای دروغین ... وقتی که خود ائمه بودند و نور حضورشان بی پرده بود ، از علی 7-8 نفر اقامت  نامه گرفتند ... از حسین 72 نفر ، از تمام اهل بیت تعداد معدودی با جان کندن اقامت نامه گرفتند ... حالا ما در عصر تعطیلی سفارت خانه ! چطور می توانیم اقامت نامه بگیریم ؟ دوستان ! کار سخت است ! باید سختی کار را بپذیریم ! مایی که با یک امتحان می نشینیم سر جایمان ، چطور می خواهیم اقامت نامه بگیریم ؟ سختی راه را باید شناخت ...

در حدیث است که در روزگار غیبت مرد صیح می کند در حالی که بر ایمان است و شب می کند در حالی که

ایمان را از دست داده است ، شب می کند در حالی که بر ایمان است و صبح می کند در حالی که ایمان را از دست  داده است ، یعنی از دست دادن ایمان زمانی نمی برد ، مانند پاک شدن سرمه از چشم ! همانطور که وقتی سرمه می کشی نمی فهمی که کی پاک شد ، نمی فهمی که کی ایمان را از دست می دهی ! مگر آنکه مدام آیینه در دست داشته باشی ! آیینه حضور ولی در قلب !

صلّ علی محمد
یوسف زهرا آمد
 
فایلهای های صوتی برای دانلود 
     
 زیارت آل یاسین  دعای سمات
 زیارت روز جمعه  سلامتی او

 دعای ندبه

 

نیمه شعبان امسال با همه سالها فرق می کند ، چون ممکن است سال دیگر خودت بیایی ، یا ممکن است دیگر من نباشم ، یا ممکن است باشم و گم شده باشم ، یا ممکن است باشم و بالاخره با درک فقر ذاتی از سرچشمه غنای تو سر مست شده باشم ... پس ، نیمه شعبان امسال با همه سالها فرق می کند ؛ من دلم می خواهد اسمش را بگذارم آخرین نیمه شعبان غیبت ، نه غیبت تو از من ، که غیبت من از تو .... تو هم زیر این نامگذاری را امضا میکنی ؟ به حق مادرت .... فیها یفرق کل امر حکیم ....

  یکی آذین می بندد خیابان را ، خیابان دلش را به نور معرفت تو ، یکی شیرینی پخش می کند بین مردم ، شیرینی محبت ومعرفت تو را ، یکی گلاب می زند فضای دوستانت را ، گلاب عطر حضور تو ، یکی مراسم عقد دارد روز تولد تو ، عقد پیمان وفا و عاشقی به تو ، یکی زندگیش را به یمن میلاد تو آغاز می کند ، زندگی در پناه نگاه تو  و آغازی زیر چتر ولایتت !  دیدم من امسال هم مثل هرسال دستم خالی است ، همه با سرمایه های آنچنانی آمده اند و من بدون سرمایه و ورشکست ، چیزی نداشتم که شان تو باشد که خریدارت شوم ، دلم گرفت ، یکهو کلاف عاشقی پیدا شد کنج دلم ، همان را برداشتم و آمدم که در صف خریدارانت باشم ، می دانم با این کلاف یوسف مصری را نمی دهند چه رسد به یوسف فاطمی ، اما دل ما هم به در صف عشاق تو بودن خوش است ، این خوشی را از ما مگیر !  راستی این کلاف را تا چند روز پیش در خانه ندیده بودم ، نکند این کلاف را هم تو انداخته ای ... راستی در اصل تو خریداری یا ما ؟ ..........

یا ایهاالعزیز ! مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاه ، فاوف لناالکیل ، فتصدق علینا ! ان الله یجزی

O Allah, bless Muhammad and the family of Muhammad.

O Allah, be, for Your representative, the Hujjat (proof),
son of Al­Hasan, Your blessings be on him and his forefathers,
in this hour and in every hour, a guardian, a protector, a leader,
a helper, a proof, and an eye. until You make him live on the earth,
in obedience (to You), and cause him to live in it for a long time.

O One who directs all the affairs, O One who will raise those
who are in the graves, O One who makes the rivers flow,
O One who softened the iron for Dawood,
Bless Muhammad and the family of Muhammad, and do for me . . .
(ask for your wishes), in this night, this night.